مسوليت نيروهای دموکراتيک در قبال اوضاع جاری کشور اندک نيست
داوود رزميار داوود رزميار


از حاکميتي که در قبال حوادث ناگوار11 سپتامبر آبستن گرفت و تولد گرديد چند سال مي گذرد. با آنکه سه،چهار سال زمان کوتاهي است،اما برای بازسازی،دگرگوني اجتماعي،تحول و پيشرفت،روز،هفته،ماه و سال اندک نيست . کساني که چنين فرصت مناسب و با اهميت را کم بها داده،يقيناً نتوانسته و يا نخواسته اند به سود تغيرات مردمي و دموکراتيک گام بردارند. بدون ترديد دستاورد های نيم بند که ماهيت روبنايي دارد جوابده نيازمندی های مبرم سياسي و نظامي،اجتماعي و اقتصادی کشور ما نمي باشد.مشکلات،پيچيده گي ها و دشواری های که در واقعيت امر از پيشرفت و تحول جلوگيری بعمل مي آورند هنوز هم به قوت خود باقيست و حکمرانان موجود در از بين برداشتن آنها عاجز مانده اند. تفنگ سالاری،قوماندان سالاری،بي امني در شهرها،دهات و شاهراه ها،دزدی،رشوت ستاني،خويش خوری،مليت و قوم گرايي،نقض حقوق بشر،ازدياد توليد ترياک،نبودن پروژه های عام المنفعه صنعتي و زراعتي،افزايش سرسام آور فقر و ثروت،بيکاری مزمن،سطح نازل تعليم و تربيه و خدمات صحي،رشد امراض ساری،خودفروشي و انسان فروشي و ده های ديگر حلقه را در گلوی مردم تنگ تر ساخته و کاردی در مغز استخوان فرو رفته که درد آن برای مردم و جامعه طاقت فرسا است . اين در حالي است که اگر فرمانروايان کشور مي خواستند،امکان آن ميسر بود تا از فضای مساعد سياسي توأم با حمايت وسيع جامعه جهاني به نفع منافع عليای وطن استفاده کنند و حاکميت دموکراتيک را توسعه بخشند.ولي با دريغ که علي رغم بيانات ممتد،وعده و وعيدهای فراوان،سوگندخوردن ها،تعهدات مکرر،بکار بردن واژه های بلندو دلپسند مردم،تعهد مبني بر شفافيت در همه امور،در نهايت امر به عقب رو گشتانده و به سوی عمرها و گلبدين ها اين دشمنان سوگند خورده آزادی و ترقي دست اتحاد،دوستي و آشتي دراز مي کنند،که با اين کار همه آرزوهای مردم را به خاک يکسان نموده و باعث افسرده گي خاطر مردم مي گردند،بديهي است که مردم و جامعه ما چنين گرايش و معاملات را محکوم کرده،از آن گريزان هستند و نفرت دارند،و اين زدوبندها درين مرحله حساس جدی دانسته و تهديد بزرگ برای تحقق آرمان های والای مردم مي دانند و خواستار شفافيت در هرگام از جانب دولتمداران هستند،زيرا دير يا زود عدالت انتظار رويارويي آنها را در دادگاه مردمي دارد که يکي از نمونه های بارز آن انتخابات پارلماني که عنقريب داير مي گردد مي باشد.
از جانب ديگر مسوليت و مکلفيت نيروهای ملي و وطنپرست،روشنفکران،قوت های چپ و دموکراتيک که نتوانستند و يا نخواستند درزنده گي سياسي و اجتماعي کشورما حضور فعال داشته باشند سبک نيست و نخواهد بود.نبايد تمام کوتاهي و نارسايي ها را به عهده ديگران بياندازيم و از مسوليت و قضاوت فرار کنيم .موقف ضعيف و ناتوان قوت های دموکراتيک فرصت داد تا بنيادگرايان اسپ قدرت خود را بالای سينه و دردهای مردم بتازانند و از شرايط مساعد به نفع تحکيم و تعميق حاکميت سؤ استفاده کنند. امروزجای ما در بين مردم و جامعه و سياست خالي است .آنچه که بوده مي توانيم نيستيم . مکرراً مي پرسند کجا هستيم،چه موقف داريم،چه مي کنيم و به کجا مي رويم .کميت و کيفيتي که در اختيار داريم فعاليت و تحرک ما قابل لمس نبوده و در خور ستايش و ياد آوری نيست، و اثر گزاری ما در زنده گي سياسي نا محسوس و يا اندک است.آنچه بدست آمده هرگز کافي نبوده و نبايد آنرا آنقدر بزرگ به نمايش گذاشت .دادن يکي يا دو خطابه،مصاحبه مطبوعاتي،داشتن امتياز جريده،حزب و يا سازمان سياسي حاصليست بسيار ناچيز که تکاپوی مصارف ما را در مبارزه گسترده و قاطع بر عليه ارتجاع و بنيادگرايي نمي کند.از کجا که اين امتيازات داده نشده باشد،تا گرفته باشيم. اربابان قدرت سعي دارند تا کاستي های خود را پنهان ساخته و توجه جهانيان را به اين امر معطوف مي سازند که در افغانستان دموکراسي تحقق يافته است .مردم از آزادی بيان،مطبوعات و فعاليت سياسي برخوردار مي باشند.اما خوب مي دانيم که در وطن چه مي گذرد و در رأس قدرت کي ها لم داده اند.اگر آنان نخواسته باشند فردای آن روزنامه،ماهنامه و حزب وجود نخواهد داشت.آنچه صورت مي گيرد بيشتر نمايشي است که تحت نام تعميم دموکراسي در کشور پيشبرده مي شود و آنچه تحمل مي گردد فقط مزين ساختن ويترين سياسي شان است که با اين نام ها و عناوين صورت مي گيرد. اما منصفانه بايد قضاوت کرد و با جرأت بايد گفت که نيروهای پيشرو و مترقي هنوزدر پايين ترين رده جا داشته و در يک نقطه ايستاده ايم .خودخواهي،جاه طلبي روشنفکرانه،رقابت های نامشروع سياسي،عقده ها و بدبيني های شخصي،اتهامات ناروا،جنگ های رواني و ده های ديگر با دريغ و درد ما را در حاشيه نگهداشته است .اگر علناً ارتجاعي حرف نمي زنيم اما موضعگيری و صف بندی ضعيف ما عملاً به نفع ارتجاع تمام گرديده است .بنيادگرايان از خلا و بحران سياسي نيروهای چپ و دموکراتيک سوءاستفاده کرده و درين سالها پايه های قدرت را در تمام عرصه محکمتر ساخته و عميق تر فرو برده اند.
در نشست بن غايب بوديم ،در لويه جرگه ها در زير سايه لميده بوديم،در ساختار قانون اساسي به خواب رفتيم،انتخابات رياست جمهوری را از خود ندانستيم و سرانجام در انتخابات پارلماني که قرار است در آينده های نزديک تدوير گردد خط روشن و جبهه واحد و نيرومند نداريم .اين است حال و احوال ما که مايه تاسف و تاثر عميق مي باشد . همرزمان گرامي ! اتحاد و همبسته گي با شعار،پيام،کلمات و جملات نغز و فراخوان ها تامين نمي گردد.ما به گفت و شنود سالم،حداقل معاشرت سياسي،تبادل نظرهای سودمند در فضای دوستانه و دموکراتيک،دادن روحيه متقابل اعتماد و اعتقاد نياز مبرم داريم . کاروان تاريخ در هر ايستگاه انتظار ما را ندارد.زمان به سرعت مي گذرد.عجله و شتاب که با درايت سياسي توأم باشد از ضرورت های مبرم اوضاع کنوني است.از گذشته های تلخ دور و نزديک بايد آموخته باشيم. درد،غم و رنجهای بيکران وطن و مردم بايد ما را تکان داده و از خواب خصومت و کدورت ها بيدار کند.اتهامات،بحث بگو مگو های بي انتها و بي محتوی به شخص و يا سازمان در بزرگ شدن و برحق بودن آن ياری نمي رساند،بدور خود و يا حلقه خود چرخيدن،از خود راضي بودن در واقعيت کوتاه نگری در برابر منافع ملي است .اگر با اين شيوه و رسم ناپسند ادامه بدهيم،بايد دانست که تاريخ بر عليه ما بيرحمانه قضاوت خواهد کرد. پيروزی در اتحاد و همبسته گي ما است .ترقي،پيشرفت،شگوفايي کشور،تامين صلح و امنيت پايدار مستلزم يکپارچگي ما است.داشتن جسارت و درايت سياسي،وسعت نظر و انديشه ما را از اين بن بست سياسي مي رهاند.
دوستان ! نهضت ميهني پيوسته با اخلاص و احساس مسوليت عملاً درين راستا صدای خود را بلند کرده،بخاطر ثواب ديد سياسي پيام هايي به آدرس شخصيت ها و احزاب ارسال داشته،بحث و گفتگوهای مفيد را سازمان داده،جلسات و نشست های را تدوير نموده و سعي کرده است تا روحيه اعتماد و احترام متقابل را در عمل پياده کند.در برابر اين آرمان والا صادق بوده و هستيم ،اين است حسن نيت ما در برابر همه همرزمان گران ارج . بايد يادآور شد که متاسفانه عکس العمل دوستان و همرزمان در قبال تقاضاهای ما سريع نبوده و بعضاً پاسخ عملي و اميدوار کننده ارائه نداشته اند.اما ما معتقديم اگر مناسبات دوستانه،تداوم گفتگوها،روحيه اعتماد و همکاری را پيگيرانه دنبال کنيم،گويا موانع را از مسير مبارزه دور سازيم با صراحت مي توان گفت که به نيروی بزرگ سياسي و قابل حساب مبدل مي گرديم . بياييد نداشتن سياست واحد و سازنده در کارزار مبارزات پارلماني نخستين و واپسين باشد . متاسفانه بار ديگر فرصت داديم تا بنيادگرايان برنده باشند.قابل درک است که پارلمان آينده بدون عدم موجوديت نيروهای دموکراتيک نمي تواند از کارآرايي لازم برخوردار باشد و به يک وسيله اعمال نفوذ زورمندان قدرت مبدل خواهد گرديد. ولي کميت و کيفيت پارلمان آينده بر مبنای لست کانديدان به هيچ وجه پاسخگوی نيازهای وطن جنگ زده ما نيست و با تمام عوامفريبي و دغل بازی سياسي انتخابات غيرعادلانه و غيردموکراتيک برگزار خواهد گشت .رأی قاچاقبران،صاحبان ترياک،تفنگ سالاران و هم قماش های آنان رای برنده خواهد بود،که هرگز آرای مردمي و دموکراتيک نبوده و نخواهد بود.آرای مردم انتظاررويارويي شما را دارد که چه هنگام وارد صحنه واقعي نبرد سرنوشت ساز سياسي مي گرديد .
از جانب ديگر موفقيت های کوتاه مدت و بدون بنياد حاکميت کنوني،آرزوها و آرمانهای ما را از ميان برداشته نمي تواند و هرگز نخواهد توانست .ما نيستيم که آنها حضور دارند.اگر ما چنانکه هستيم حضور يابيم ،آنها نخواهند بود.هر روزی که اتحاد پايدار،همکاری گسترده و فعاليت های سازنده مانضج گرفته و جنب و جوش يابد,عرصه مانور و حيات سياسي برای دشمنان صلح و امنيت،ترقي و پيشرفت محدود و تنگتر خواهد گشت . وطن ما به نيروی کار سالم،سطح عالي فرهنگ سياسي،دانش و تربيه سياسي،تجربه کاری،صداقت و پاکيزه گي اخلاقي ضرورت دارد.اين خصايل و جوهر در قوت های ملي و دموکراتيک نهفته است و سرمايه يي بزرگيست که در داخل و و در سطح جهاني با حرمت به آن مي نگرند و درخور توجه عالي قرار دارد.اما از ما حرکت فعال مي طلبند تا برکت حاصل گردد. دوستان محترم و همرزمان دلير و همسنگر! بياييد نمونه انسان عالي و توانمند،جوهر اصلي روشنفکری و کرکتر والا و بالنده مبارزه را در زنده گي روزمره و مبارزه سياسي تعميم بخشيده و به سوی آينده پر از اميد در جهت تحقق پيروزی های مردمي با جرأت و اطمينان گام برداشته و با ايمان خلل ناپذير دست به دست هم،شانه به شانه محکم و استوار به پيش گام برداريم ./
منتشره شماره چهارم سال سوم ماهنامه مشعل
August 14th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات